امام آمد !

امام در باران آمد !

در باران گل و اشکخند!!  آمد !

خیابان گل پوشیده بود و چشمها اشک شوق میبارید !

امام آمد !

امام با یاران آمد !

یارانی که ماندند و نماندند !

صل علی محمد   یار امام خوش آمد !

عده ای امروز یار امام را میبینند و امام را نه !

اسم امام را میبینند و راه او را هرگز !

" ما با امام بودیم " حجت نیست !

خیلی ها با امام بودند و نبودند !  بودند عده ای که بودند ولی نماندند !

از فضل امام تو را چه حاصل        گرچه  خود  او  بوده  فاضل

عضو " خط امام " هم  بودن حجت نیست !

من هم عضو یه باشگاه ورزشی هستم ! هر چند ماه یه بار میرم یه وزنه ای میزنم ! پس من هم ورزشکارهستم و حسین رضازاده هم ورزشکار ؟؟ 

 اصلا میگویم  مشکل چشمهای تنگ همین است ، عظمت در چشم تنگ جا نمیشود !

چشم تنگ میوه را میبیند و درخت را نه !  پرنده را میبیند و آسمان را نه !

آن روز که آمد ، همه بودند !  صد درصد * هم با امام آمده  بود ! برای دیده شدن خیلی کلنجار رفت ! استاد شهید هم بود ! جایش خالی ! و یکی به من بگه پسر این مرد را چه میشود ؟

از فضل پدر تو را چه حاصل    گیرم پدر تو بود فاضل

امام آمد !

امام  در بهاران آمد !

در بهار آزادی     جای شهدا خالی !

بهار بود و هست ! به همان دلیل که هنوز انقلاب است !

بهار انقلاب است و انقلاب بهار !  بهار انقلاب گرم زمین است بر سلطنت سرد زمستان !

بهار امام است !  بهار قرآن و اسلام  است ! که گل  بغض فروخورده ی از پس قرنهای مارا در خود شکفت !

خنده شکفت !  اشک شکفت !  استعداد ها شکوفا شد و به بار نشست !

در باغ بهاری گزنه و خار هم پیدا میشود ! دست خارکن داری ؟

امام آمد !

ملایکه هم آمدند !

دیو چو بیرون رود  فرشته درآید !

دیو کوچک رفت اما دیوهای بزرگ بود که در دل بعضی ها طلسم میخواند !

فرعون غرق شد !