ارتباط مشایی با عامل اختلاس 3000 میلیاردی+سند

اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور در نامه‌ای به وزرای اقتصاد و راه خواستار تسریع در واگذاری سهام شرکت فولاد خوزستان به گروه امیر منصور آریا عامل اصلی اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی می‌شود.

در نامه تاریخ 7 مهر ماه سال 1389 مشایی خطاب به دو وزیر کابینه چنین آمده است:

جناب آقای حسینی، وزیر محترم امور اقتصاد و دارایی
جناب آقای بهبهانی، وزیر محترم راه و ترابری

سلام علیکم

به پیوست تصویر نامه شماره 10205/ص20 مورخ 2/7/1389 شرکت خدمات مهندسی خط و ابنیه فنی راه‌آهن در خصوص آمادگی خرید 50 و نیم درصد از سهام شرکت فولاد خوزستان ارسال می‌شود.

حسب موافقت ریاست محترم جمهوری خواهشمند است دستور فرمائید ضمن تسریع اقدام مساعد را به عمل آورند.

اسفندیار رحیم مشایی

بر اساس این نامه سهام شرکت فولاد خوزستان بدون برگزاری تشریفات قانونی مزایده به گروه امیر منصورآریا در قالب شرکت خدمات مهندسی خط و ابنیه راه آهن (تراورس) واگذار می‌شود.

برای مشاهده اسناد روی عکس های کوچک زیر کلیک کنید:

نامه محرمانه مشایی                 نامه مشایی

چرا جهاد اقتصادي...؟

ملت ايران هميشه در سختي ها بيدار مي شود و هنگامي که بيدار مي شود، چون از تمام توانايي ها و فضايل خود بهره مي برد، دست به کارهاي معجزه آسايي مي زند که از نمونه هاي آن مي توان به انقلاب اسلامي و دفاع مقدس اشاره کرد. ملت ايران قصد اصلاح نظام شاهنشاهي را از همان وقايع مشروطه، ملي شدن نفت و حتي پانزده خرداد در ذهن داشت و وقتي که نتيجه اي نگرفت، مدتي سکوت کرد تا زماني که در اثر اوج استبداد نظام شاهنشاهي، وابستگي کشور به خارج و اهانت به امام بيدار شد؛ بنابراين، هر چه از او خواستند که به همان پيشنهادهاي زمان مشروطه رضايت بدهد و شوراي سلطنت را بپذيرد، ملت ايران با رهبري امام، زير بار نرفت و انقلاب را نه تنها با شعارهاي آزادي و استقلال، بلکه با شعار براندازي نظام شاهنشاهي و استقرار جمهوري اسلامي ادامه داد. اگر پهلوي ها در مشروطه، ملي شدن نفت و يا در پانزده خرداد به شعارهاي مردم گوش مي دادند و نظر رهبران ملت ايران را مي شنيدند، شايد هيچ گاه نظام شاهنشاهي از بين نمي رفت.

بيداري دوم

در دفاع مقدس هم، زماني که عراق به ايران حمله و پنج استان ايران را اشغال کرد، نخست ملت ايران به انتظار شعارهاي بني صدر و امثال او نشست و به وعده هاي هيأت هاي صلح گوش فرا داد. يک سال از جنگ گذشت، ولي در داخل حتي يک تپه هم آزاد نشد و در خارج جز پيشنهاد آتش بس هيچ دستاوردي براي ملت ايران به بار نياورد. ملت ايران يک بار ديگر بيدار شد و نه تنها صدام را از ايران بيرون کرد که بدون اتکا به کشورهاي خارجي، قدرت دفاعي بزرگي را شکل داد تا جايي که امروزه ايران يکي از ده کشور اول دنيا در بعد سياسي، دفاعي و امنيتي است. اگر دنيا حرف هاي حق ملت ايران را گوش داده بود و صدام را تنبيه مي کرد، هيچ گاه جنگ تحميلي او عليه ايران هشت سال طول نمي کشيد و شايد امروز نفوذ ايران در سراسر منطقه گسترش نمي يافت و ايران به قدرت دفاعي اول منطقه تبديل نمي شد.

بيداري سوم

در بيست سال اخير ملت ايران و دولت هاي آن با هدف رونق اقتصادي در داخل دست به تلاش هايي زدند و در خارج به تعامل با اقتصاد جهاني و به ويژه اقتصاد غرب پرداخت. وعده هاي ارتباط با غرب و پيروي کردن از الگوهاي اقتصادي آن ها و ورود تکنولوژي غربي و پيوستن به سازمان تجارت جهاني از سوي گروه هاي مختلف را شنيد و به آن ها گوش داد ولي به نتيجه اي نرسيد. غربي ها مشي اعتدالي ايران را با درشت گويي پاسخ دادند. توقف فعاليت هاي هسته اي را قدر نشناختند و سرانجام، زياده خواهي هاي غرب و تکبر و غرور آن ها به اعمال تحريم هاي اقتصادي ناجوانمردانه اي عليه ملت ايران در سال 1389 منجر شد. اکنون آمريکا و اروپا براي سال آينده نيز درصدد هستند که به فشار هاي خود عليه ملت ايران ادامه دهند. در چنين شرايطي، شير ايران بايد از خواب بيدار شود و نه تنها تحريم ها را خنثي کند، بلکه از آن ها يک فرصت تاريخي بسازد و براي بار سوم در سه دهه اخير، آن ها را متوجه عظمت روح و فضايل خود بگرداند و قطعا در چنين شرايطي همان گونه که پيش از اين بر آن تأکيد کرده بودم ما نياز به يک انقلاب اقتصادي داريم.

جهاد اقتصادي

براي رسيدن به يک جامعه اي که در آن فقر و بيکاري نباشد و عقب ماندگي ها از بين رفته باشد، نيازمند يک رشد اقتصادي بالاي 8 درصد هستيم. از سوي ديگر، هم زمان با رشد اقتصادي، نيازمند عدالت و توانمندسازي تمامي مردم در اداره زندگي خود مي باشيم. در اين باره، چند مانع جدي بر سر راه ماست:
نخست ـ تحريم هاي غرب و کارشکني آن ها در راه پيشرفت ملت ايران وجود دارد و ممکن است به اين فشارها دامن بزنند.
دوم ـ زندگي مصرفي و فرهنگ غير توليدي در اغلب مردم وجود دارد.
سوم ـ عقب ماندگي دويست ساله دوران قاجار و پهلوي که خود ناشي از يک اقتصاد استعماري بوده است.
چهارم ـ الگو هايي که براي رونق و پيشرفت اقتصادي انتخاب شده نتوانسته آن جهش لازم را به وجود آورد. براي گذر از اين موانع، راهي جز يک انقلاب اقتصادي و فرهنگي در کشور نيست. ايجاد يک انقلاب اقتصادي که هم موانع را خنثي کند و هم اين که شکوفايي مادي و معنوي ايران را رقم زند نياز به يک جهاد اقتصادي دارد. امروز که رهبر معظم انقلاب اسلامي سال 1390 را سال جهاد اقتصادي نام گذاري کرده است، مي تواند سرآغاز اين انقلاب اقتصادي و فرهنگي در کشور باشد. جمعيت جوان ايران و وجود تحصيل کرده هاي فراوان و دانشگاه هاي بزرگ، مي تواند به عنوان زيرساخت اين انقلاب بزرگ اقتصادي باشد و خوشبختانه سند چشم انداز ايران 1404 به عنوان نقشه راه و تلاش براي الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت روبه روي ما وجود دارد. و اما يک پرسش...؟ آيا شکست غرب در صحنه اقتصادي ايران و بيرون کردن فقر و بيکاري و گراني از جامعه کمتر از آزادي خرمشهر است؟ آيا شکوفايي اقتصادي و معنوي جامعه ايران و ساختن يک زندگي آرماني براي مردم کمتر از بازگرداندن دو مليون آواره جنگي در دهه نخست انقلاب است؟ اگر اين جهاد مقدس تر از آن دفاع مقدس نباشد، قطعا کمتر از آن نيست. ديروز در دوران پرشکوه دفاع مقدس مردم پنج استان سرافرازانه به خانه هاي خود برگشتند و امروز بايد بيش از هفتاد ميليون جمعيت ايران را به بهترين زندگي در جهان برسانيم و ملت هاي منطقه را نيز از اين آباداني خود بهره مند سازيم. امروز دنياي غرب قصد جلوگيري از پيشرفت ما را کرده است. آن ها مي خواهند با تحميل تحريم ها و جلوگيري از پيشرفت ملت ايران، استقلال و عزت ما را هدف قرار دهند. حال که رهبر معظم انقلاب اسلامي، با ايستادگي هاي خود فضاي جهادي جديدي براي جوانان ما و ملت پر افتخار ايران آماده کرده است، بايد قدر آن را بدانيم و همه همت و نيروهاي خود را براي شکست طرح هاي ظالمانه غرب عليه ملت ايران بسيج کنيم.

تاكتيك‏هاي جنگ نرم

1- برچسب زدن: بر اساس اين تاكتيك، رسانه ها، واژه هاي مختلف را به صفات مثبت و منفي تبديل كرده و آنها را به آحاد يا نهادهاي مختلف نسبت مي دهند

2- تلطيف و تنوير: از تلطيف و تنوير (مرتبط ساختن چيزي با كلمه اي پر فضيلت) استفاده مي شود تا چيزي را بدون بررسي شواهد بپذيريم و تصديق كنيم.

3- انتقال: انتقال يعني اينكه اقتدار، حرمت و منزلت امري مورد احترام به چيزي ديگر براي قابل قبول تر كردن آن منتقل شود.

4. تصديق: تصديق يعني اينكه شخصي كه مورد احترام يا منفور است بگويد فكر، برنامه يا محصول يا شخص معيني خوب يا بد است. تصديق فني رايج در تبليغ، مبارزات سياسي و انتخاباتي است.

5- شايعه: شايعه در فضايي توليد مي شود كه امكان دسترسي به اخبار و اطلاعات موثق امكان پذير نباشد.

6- كلي‏گويي: محتواي واقعي بسياري از مفاهيمي كه از سوي رسانه هاي غربي مصادره و در جامعه منتشر مي شود، مورد كنكاش قرار نمي گيرد. توليدات رسانه هاي غربي در دو حوزه سياست داخلي و خارجي، مملو از مفاهيمي مانند جهاني شدن، دموكراسي، آزادي، حقوق بشر و... است. اينها مفاهيمي هستند كه بدون تعريف و توجيه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمينه اي مشخص بكار گرفته مي‏شوند.

7- دروغ بزرگ: اين تاكتيك قديمي كه هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً براي مرعوب كردن و فريب ذهن حريف مورد استفاده قرار مي‏گيرد.

8- پاره حقيقت‏گويي: گاهي خبر يا سخني مطرح مي شود كه از نظر منبع، محتواي پيام، مجموعه اي به هم پيوسته و مرتب است كه اگر بخشي از آن نقل و بخشي نقل نشود، جهت و نتيجه پيام منحرف خواهد شد.

9- انسانيت‏زدايي و اهريمن‏سازي: يكي از موثرترين شيوه هاي توجيه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و يا سخت)، «انسانيت‏زدايي» است. چه اينكه وقتي حريف از مرتبه انساني خويش تنزيل يافت و در قامت اهريمني در ذهن مخاطب ظاهر شد، مي توان اقدامات خشونت آميز عليه اين ديو و اهريمن را توجيه كرد.

10- ارائه پيشگويي‏هاي فاجعه‏آميز: در اين تاكتيك با استفاده از آمارهاي ساختگي و ساير شيوه هاي جنگ رواني (از جمله كلي‏گويي، پاره حقيقت‏گويي، اهريمن‏سازي و ...) به ارائه پيشگويي‏هاي مصيبت‏بار مي‏پردازند كه بتوانند حساسيت مخاطب را نسبت به آن افزايش داده و بر اساس ميل و هدف خويش افكار وي را هدايت نمايند.

11- قطره‏چكاني: در تاكتيك قطره‏چكاني، اطلاعات و اخبار در زمان هاي گوناگون و به تعداد بسيار كم و به صورتي سريالي ولي نا منظم در اختيار مخاطب قرار مي گيرد تا مخاطب نسبت به پيام مربوطه حساس شده و در طول يك بازه زماني آن را پذيرا باشد.

12- حذف و سانسور: در اين تاكتيك سعي مي شود فضايي مناسب براي ساير تاكتيك هاي جنگ نرم به ويژه شايعه خلق شود تا زمينه نفوذ آن افزايش يابد. در اين تاكتيك با حذف بخشي از خبر و نشر بخشي ديگر به ايجاد سوال و مهمتر از آن ابهام مي پردازند و بدين ترتيب زمينه توليد شايعات گوناگون خلق مي شود.

13- جاذبه هاي جنسي: استفاده از غریزه‏ی جنسی و نمادهاي اروتيكال از تاكتيك‏هاي مهم مورد استفاده رسانه هاي غربي است به طوري كه مي توان گفت اكثر قريب به اتفاق برنامه هاي رسانه هاي غربي از اين جاذبه در جهت جذب مخاطبان خويش به ويژه جوانان كه فعالترين بخش جامعه هستند، بهره مي‏گيرند.

14- ماساژ پيام: در ماساژ پيام، از انواع تاكتيك هاي گوناگون (حذف، كلي گويي، پاره حقيقت گويي، زمان بندي، قطره چكاني و...) جنگ نرم استفاده مي شود تا پيام بر اساس اهداف تعيين شده شكل گرفته و بتواند تصوير مورد انتظار را در ذهن مخاطب ايجاد كند. در واقع در اين متد ، پيام با انواع تاكتيك ها ماساژ داده مي شود كه از آن مفهوم و مقصودي خاص برآيد.

15- ايجاد تفرقه و تضاد: ازجمله اموري كه در فرآيند جنگ نرم مورد توجه واقع مي شود، تضعيف از طريق تزريق تفرقه در جامعه هواداران و حاميان حريف است. ايجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقيب باعث عدم انسجام و يكپارچگي شده و رقيب را مشغول مشكلات دروني جامعه حاميان خود مي كند و از اين طريق از اقتدار و انرژي آن كاسته و قدرتش فرسوده شود.

16- ترور شخصيت: در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فيزيكي جاي خود را به ترور شخصيت داده است. در زماني كه نمي‏توان و يا نبايد فردي مورد ترور فيزيكي قرار گيرد با استفاده از نظام رسانه اي و انواع تاكتيك ها از جمله بزرگ نمايي، انسانيت‏زدايي و اهريمن سازي، پاره حقيقت گويي و... وي را ترور شخصيت مي كنند و از اين طريق باعث افزايش نفرت عمومي و كاهش محبوبيت وي مي شوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامي نیز با استفاده از اين تاكتيك و بهره گيري از ابزار طنز، كاريكاتور، شعر، كليپ هاي كوتاه و... كه عموماً از طريق اينترنت و تلفن همراه ، پخش مي شود به ترور شخصيت برخي افراد سياسي و فرهنگي موجه و معتبر در نزد مردم مي پردازند.

17- تكرار: براي زنده نگه داشتن اثر يك پيام با تكرار زمان بندي شده، سعي مي كنند اين موضوع تا زماني كه مورد نياز هست زنده بماند. در اين روش با تكرار پيام، سعي در القاي مقصودي معين و جا انداختن پيامي در ذهن مخاطب دارند

18- توسل به ترس و ايجاد رعب: در اين تاكتيك از حربه تهديد و ايجاد رعب و وحشت ميان نيروهاي دشمن، به منظور تضعيف روحيه و سست كردن اراده آنها استفاده مي شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهديد و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنين القاء مي كنند كه خطرات و صدمه هاي احتمالي و حتي فراواني بر سر راه آنان ممكن كرده است و از اين طريق، آينده اي مبهم و توام با مشكلات و مصائب براي افراد ترسيم مي كنند.

19- مبالغه: مبالغه يكي از روشهايي است كه با اغراق كردن و بزرگ نمايي يك موضوع، سعي در اثبات يك واقعيت دارد. كارشناسان جنگ رواني، از اين فن در مواقع و وقايع خاص استفاده مي كنند. غربي ها همواره با انعكاس مبالغه آميز دستاوردهاي تكنولوژيك خود و اغراق در ناكامي هاي كشورهاي جهان اسلام سعي در تضعيف روحيه مسلمانان در تقابل با تمدن غربي دارند.

20- مغالطه: مغالطه شامل گزينش و استفاده از اظهارات درست يا نادرست، مشروح يا مغشوش و منطقي يا غيرمنطقي است، به اين منظور كه بهترين يا بدترين مورد ممكن را براي يك فكر، برنامه ، شخص يا محصول ارائه داد. متخصصين جنگ نرم، مغالطه را با «تحريف» يكسان مي دانند. اين روش ، انتخاب استدلال ها يا شواهدي است كه يك نظر را تاييد مي كند و چشم پوشي از استدلال ها يا شواهدي كه آن نظر را تائيد نمي كند

راهبردهای امنیتی ایران در مقابله با جنگ نرم مخالفان

گفتار اول: واکاوی ابزارها و اهداف جنگ نرم مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران

مهم ترین شیوه های عملیاتی پیروان دکترین براندازی نرم برای تغییر رفتار و یا تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:

توسعه بخشی به عملیات های آفندی جنگ رسانه ای

یکی از مهم ترین ابزارهای ناتوی فرهنگی برای بی ثبات سازی نظام امنیت اجتماعی؛ گسترش هدفمند شبکه های ماهواره ای است. به عنوان مثال هم اکنون 4/5 میلیون گیرنده ماهواره ای غیر مجاز در کشور فعال است و از 17 هزار و 666 شبکه ماهواره ای جهانی، نزدیک به سه هزار شبکه در داخل کشور قابل دریافت است. از این تعداد 380 شبکه به موسیقی، 74 شبکه به تبلیغات مد لباس و لوازم آرایش، 273 شبکه به تبلیغ ادیان ساختگی و 235 شبکه به برنامه های مبتذل اختصاص یافته اند.(2)

از طرفی مجلس نمایندگان ایالات متحده با تخصیص بودجه سالانه به توسعه شبکه های ماهواره ای فارسی زبان ضد انقلاب، بصورت مستقیم در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران مداخله می کند زیرا این شبکه ها با بهره گیری از ترفندهای تبلیغاتی تلاش می کنند زمینه های ناامنی های مدنی در پنج سطح صنفی، دانشجویی، قومی، فرقه ای و اجتماعی را فراهم کنند.

گسترش عمق و دامنه جنگ های اطلاعاتی

تلاش «شبکه های جاسوسی»(3) امریکا و رژیم صهیونیستی برای نفوذ در نهادهای استراتژیک نظام با هدف بی ثبات سازی نظام امنیت اجتماعی، گسترش «نافرمانی مدنی»(4) و رفع خلأ اطلاعاتی در ردیف تهدیدات نرم نظام مقدس ج.ا.ایران تعریف می شود که برخی مصادیق آن عبارتند از:

- تحریک به ایجاد و گسترش برخی تنش های قومی در استان های شمال غربی کشور توسط عوامل جاسوسی رژیم صهیونیستی در کردستان عراق و جمهوری آذربایجان؛

- افزایش قابل توجه بودجه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده؛

«مدیر اطلاعات ملی»(5) ایالات متحده بودجه این سازمان برای سال 2008 را 47/5 میلیارد دلار اعلام کرد که به غیر از هزینه «برنامه های اطلاعاتی نظامی»(6) می باشد که حداقل شامل ده میلیارد دلار است.

افشای بودجه اداره اطلاعات ملی امریکا برای چهارمین بار است که بصورت رسمی اعلام می شود. بودجه این اداره در سال های 1997، 1998 و 2007 به ترتیب برابر 6/26، 7/26 و 5/43 میلیارد دلار بوده است(7) که بیانگر جهش قابل توجه بودجه شبکه های جاسوسی امریکا پس از یازده سپتامبر و با هدف رفع خلأ اطلاعاتی عملیات های مداخله جویانه ایالات متحده می باشد که بخش قابل توجهی از آن شامل تأمین مالی طرح های جاسوسی در خاورمیانه مانند جمهوری اسلامی ایران است.

- رفع خلأ اطلاعاتی پیرامون تأسیسات هسته ای و موشکی جمهوری اسلامی ایران.

ابهام اطلاعاتی در رابطه با قابلیت های آفندی و پدافندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران می تواند نوعی بازدارندگی روانی نامتقارن را در برابر سناریوهای تهدیدزا دشمنان نظام ایجاد نماید به همین دلیل دستیابی به اطلاعات طبقه بندی شده نظامی همواره به عنوان یکی از کارویژه های شبکه های جاسوسی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده همواره مطرح بوده و از مصادیق آن می توان به شناسایی و دستگیری شبکه جاسوسی موساد از مراکز نظامی توسط سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و یا اعدام جاسوس رژیم صهیونیستی (علی اشتری) توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) اشاره کرد که بیانگر دوره جدید جنگ اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس و جمهوری اسلامی ایران است.

- شستشوی مغزی پناهندگان ایرانی و کاربست هدفمند آنها در شبکه های جاسوسی.

یکی از شیوه های خصمانه جنگ اطلاعاتی امریکا علیه نظا مقدس جمهوری اسلامی ایران، تمرکز بر گروه ها و افرادی است که بصورت قانونی و یا غیرقانونی از کشور خارج شده و در اردوگاه های پناهندگی به ویژه در سوئد، فرانسه، هلند و آلمان مستقر شده اند زیرا وابستگی و علقه آنان به آب و خاک ایران کمرنگ است و بستر خیانت و جذب آنان در ساختار شبکه های اطلاعاتی مخالفان نظام فراهم می باشد.

این سناریو محتمل است که ایالات متحده بخشی از کارویژه شناسایی افراد خود فروخته را توسط گروهک تروریستی منافقین انجام دهد زیرا تمرکز آنان در اردوگاه های پناهندگی زیاد است و بخشی از عضوگیری را نیز به صورت مستقیم انجام دهد و با آموزش های لازم و بازگشت سازماندهی شده آنان به ایران، از آنها در اهداف جاسوسی و یا بی ثبات سازی استفاده نماید.

این سناریو محتمل است که برخی فعالیت های اطلاعاتی دشمنان نظام از طریق مجاری زیر پیگیری شود:

- در قالب تیم های تحقیقاتی - آموزشی

- در قالب تیم های دیپلماتیک سایر کشورها

- در قالب گروهک های تروریستی سازمان یافته مانند منافقین

- در قالب جهانگرد

- در قالب تیم های بازرسی معاونت پادمان آژانس اتمی

- گسترش نصب تجهیزات جاسوسی و ماهواره ای در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران

- تأسیس میز مخصوص مطالعات ایران در وزارت امور خارجه و پنتاگون و یا ایجاد دفاتر ویژه مربوط به ایران بویژه در شهرهایی مانند باکو، استانبول، دبی، نجف، کربلا و بصره که محل تردد تعداد زیادی از ایرانیان است که یکی از کارویژه های آنها جذب نخبگان علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و یا تبدیل آنان به عوامل نفوذی در نهادهای استراتژیک امنیتی ، نظامی و اقتصادی است.

ایجاد و توسعه هدفمند جنگ های فرقه ای در محیط امنیتی داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران

یکی از ابزارهای دکترین براندازی نرم با محوریت تضعیف اقتدار جهان اسلام، عملیاتی کردن تنش های عقیدتی ـ قومی با بهره گیری از ترفندهای عملیات روانی ـ رسانه ای است؛ به عبارتی متولیان ناتوی فرهنگی قواعد و محیط بازی ژئوپلتیک جهان اسلام را طوری مدیریت می کنند که دورنمای آن به سمت هدر رفتن بخشی از ظرفیت و منابع مادی و معنوی ملل اسلامی به سمت مهار تنش های فرقه ای متمرکز شود که در صورت عدم تبیین پاداستراتژی مناسب، می تواند عمق استراتژیک امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران را با تهدیدهای ساختاری هویتی مواجه کند. برخی تهدیدهای نرم در این حوزه عبارتند از:

- تلاش وهابیون برای شبهه افکنی در فرایض حج

یکی از ابزارهای اختلاف افکنی وهابیون، شبهه افکنی در برابر تکلیف گرایی فرایض حج است که در این راستا معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبری با انتشار آثار پژوهشی ماندگار، اقدام های قابل توجهی را برای رفع این شبهات انجام داده است.

- افزایش تبلیغات گروه های ضاله در برخی نواحی استان های مرزی

گروه های ضاله مانند پیروان وهابیت و بهائیت با بهره گیری از برخی کاستی های نواحی کمتر توسعه یافته استان های مرزی مانند کرمان، تلاش می کنند به ترویج عقاید خود اقدام نمایند.(8)

توجیه «مداخلات بشردوستانه» با ابزار مانور تبلیغاتی و تغییر جهت دار بیانیه های سازمان های بین المللی دولتی و غیردولتی

یکی از ابزارهای ایالات متحده برای بهره برداری امنیتی - سیاسی و مشروعیت بخشی به «مداخلات بشر دوستانه»(9)، استناد به قطعنامه ها و یا بیانیه های غیر الزام آوری است که توسط برخی سازمان ها با موضوع «نقض حقوق بشر»(10) صادر می شود که برخی مصادیق آن عبارتند از:

- کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل

نفوذ نظام سلطه و حامیان آن در ساختارهای سازمان ملل مانند شورای امنیت و «شورای اقتصادی - اجتماعی»(11) به حدی است که همواره از آنها در جهت تخریب وجهه بازیگران مستقل استفاده کرده اند، به عنوان مثال «کمیته سوم مجمع عمومی»(12) در 21 نوامبر 2008 با تصویب قطعنامه غیر الزام آوری، مدعی نقض شدید حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران شده بود، در حالیکه این کمیته در برابر نقض شدید و عینی حقوق ملت فلسطین توسط رژیم صهیونیستی همواره سکوت کرده است.

طرح این «قطعنامه غیر الزام آور»(13) با 81 رأی موافق در برابر 71 رأی مخالف مورد موافقت قرار گرفت که در نهایت با 70 رأی موافق، 51 رأی مخالف و 60 رأی ممتنع به تصویب رسید.(14)

در این قطعنامه که با پیشنهاد کانادا و حمایت امریکا به تصویب رسید، با حمایت از تجمع های غیرقانونی و یا آزادی زندانیانی که جرایم مشهودی علیه امنیت اجتماعی شهروندان مرتکب شده اند، در راستای گسترش «نافرمانی های مدنی» و «بی ثبات سازی» ایران ارزیابی می شود.

- سازمان «دیده بان حقوق بشر»

بررسی متن تمام گزارش های مرتبط با ایران «دیده بان حقوق بشر»(15) مبین این است که تنظیم کنندگان آن با ترسیم یک فضای مجازی و غیر دولتی، تلاش نموده اند کد بین المللی اقتدار ایران در ساختار نرم افزاری جهانی را تنزل دهند تا قدرت های سلطه گر با تغییر جهت دار از گزارش های آنان در جهت مشروعیت بخشی برای مداخله در امور داخلی ایران استفاده کنند(16) و این سازمان نیز با تنظیم گزارش های جهت دار همواره در این مسیر حرکت کرده است.

- پارلمان اتحادیه اروپا

ایالات متحده در راستای گستره بخشی به مداخلات بشردوستانه؛ تلاش می کند از ظرفیت تقنینی نمایندگان «پارلمان اتحادیه اروپا» نیز برای افزایش عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده نماید. به عنوان مثال این پارلمان که مقر آن در «استراسبورگ» است، در ژوئن 2008 سومین قطعنامه غیر الزام آور خود را با محوریت نقض حقوق بشر در ایران صادر کرد.

حمایت غیرمستقیم از افزایش توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران

یکی از شاخصه های سنجش قدرت نرم و ثبات امنیت اجتماعی، برخورداری جامعه از قشر جوان پویا و فعال در حوزه سازندگی است و کارگزاران نظام با مدیریت مناسب جمعیت جوان کشور می توانند از این ظرفیت برای تحقق اهداف عالیه انقلاب استفاده نمایند، به همین دلیل دشمنان نظام با تنوع سازی شیوه ها و ابزارهای جنگ نرم و براندازی در سکوت در جهت منفعل سازی جمعیت فعال کشور برنامه ریزی می کنند که از مهم ترین ابزارهای آنان می توان به حمایت غیرمستقیم امریکا و انگلستان از تولید مواد مخدر در شرق کشور و در نهایت کانالیزه کردن توزیع و مصرف آن در ایران اشاره کرد.

به عنوان مثال دکتر علی لاریجانی ریاست محترم مجلس هشتم در سومین روز از سفر خود به ژنو و در دیدار با دبیرکل اتحادیه بین المجالس اعلام کرد «تولید مواد مخدر در عرض هشت سال 40 برابر شده، حجم اصلی ترانزیت این مواد از سه فرودگاه تحت کنترل ناتو به سمت کشورهای غربی صورت گرفته و تجهیزات مربوط به 330 آزمایشگاه تولید مواد مخدر در افغانستان از سوی کشورهای غربی تأمین می شود».(17)

تهدید امنیتی رشد قاچاق و مصرف مواد مخدر در ایران به حدی است که بنا بر اعلام رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا «در هفت ماه اول سال 1387؛ 352 تن انواع مواد مخدر کشف شده که نسبت به مدت مشابه سال قبل 30 درصد رشد را نشان می دهد. پیش سازهای تولید هروئین نیز از کشورهای غربی مانند آلمان، روسیه، چین، هلند و کره جنوبی بصورت غیرقانونی از راه امارات وارد افغانستان می شود».(18)

از طرفی در سال 1386؛ درصد مصرف تریاک، کراک و هروئین به ترتیب 8/32، 7/25 و 3/18؛ بوده است که بیانگر تغییر الگوی مصرف از مواد مخدر سنتی به مواد مخدر صنعتی و قرص های روانگردان می باشد.(19)

حمایت از ایجاد و گسترش شایعه های براندازانه

یکی از ابزارها و شیوه های دیپلماسی عمومی ایالات متحده برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران، گسترش هدفمند شایعه های بی اساس و غیر مستند با هدف شکاف سازی میان جامعه و حاکمیت است.

مهم ترین اهداف تئوریسین های دکترین براندازی نرم برای ترویج این گونه شایعات عبارتند از:

ـ انزوای سیاسی، امنیتی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران؛

ـ جلوگیری از الگو شدن ایران اسلامی برای سایر کشورهای منطقه و در حال توسعه با استفاده از راهبرد ایران هراسی و یا انعکاس تصاویر مجازی از بازدارندگی موشکی نامتقارن جمهوری اسلامی ایران و یا دورنمای ژئوپلتیک شیعه؛

ـ تضعیف بنیان های هویت ساز ایرانی ـ اسلامی مانند نمایش فیلم سیصد و یا نشر کتاب های غیر مستند در رابطه با شیوه زندگی پیامبر اکرم(ص)؛

ـ به چالش کشاندن ثبات امنیت اجتماعی در ایران مانند شایعه وجود ارتباط میان وقوع برخی زلزله ها در ایران با برخی آزمایش های هسته ای و یا توزیع وسیع فراورده های خونی آلوده؛

ـ تضعیف وحدت ملی مانند شایعه سازی در رابطه با برخوردهای دوگانه و تبعیض آمیز حاکمیت با اقلیت های قومی ـ فرقه ای؛

ـ به چالش کشاندن ثبات امنیت اقتصادی کشور مانند شایعه سازی درباره پیامدهای وسیع تحریم های اقتصادی، قریب الوقوع بودن حمله نظامی و یا گسترش بیماری های فراگیر در یک ناحیه خاص جغرافیایی؛

ـ بررسی بازخورد واکنش جامعه مانند شایعه بیماری رهبر فرزانه انقلاب توسط رسانه های بیگانه؛

ـ تداعی شائبه وجود اختلاف میان کارگزاران نظام در حوزه های استراتژیک مانند ترویج شایعه وجود اختلاف میان متولیان دیپلماسی هسته ای.

مردم در نزد شیطان 3 گروه هستند...

روزى شيطان مقابل حضرت يحيى ابن زكريا(عليه السلام) نمايان گشت و گفت: يا يحيى! مى خواهم اندرزتان دهم..

حضرت يحيي(عليه السلام) فرمودند: من به نصحيت تو احتياج ندارم اما به من بگو بنى آدم در نزد تو چگونه اند؟

ابليس گفت: بنى آدم در نزد من سه گروه هستند:

طايفه اول مؤمنان مى باشند كه سخت ترين افرادند، هميشه آنها را وسوسه مى كنيم تا به گناه آلوده و از راه منصرف شوند..
اين گروه پس از آن كه متوجه مى شوند كار اشتباهى انجام داده اند توبه و استغفار مى كنند و از گناه دست مى كشند..
نمى توانيم در رابطه با آنان كارى از پيش ببريم و بيشترين ناراحتى و زحمت ما از جانب اين طايفه است..

طايفه دوم كسانى هستند كه در اختيار ما، به فرمان ما و تسليم ما مى باشند..
آنها را مانند توپى كه در دست كودكان است به هر طرف پرت مى كنيم، به هر جا و هر گناه و هر فساد و فحشا كه بخواهيم مى كشانيم..
آنها براى ما زحمتى ندارند و لازم نيست براى آنها وقت صرف كنيم و حتى بدون اين كه ما دستورى بدهيم اجرا كننده اند..

طايفه سوم مانند شما پيامبران و اولياءالله و مؤمنين حقيقى مى باشند كه حرف و وسوسه ي ما در آنان اثري ندارد..
ما چون اين را مى دانيم و از ايشان ماءيوس هستيم، زحمتي به خود نمى دهيم و دنبال آنان نمى رويم، در نتيجه از دست آنان راحتيم..

منبع: بحارالانوار/ جلد 63/ صفحه 265

به تشییع جنازه ام خوش آمدی، ای شهید!

دیروز که با کوله باری از خستگی از سفر آمدی، خیلی ها بی اعتنا از کنارت رد شدند..

بی آن که یادشان باشد، تو آن مردی بودی که روزگاری که شهر در هجوم باروت خون می سوخت و در تاریکی سیال فرو می رفت ایستادی و فانوسی به فضا آویختی..

دعای خیر مادرت را توشه راهت کردی و بوسه پدرت را به پشانی ات زدی..

لباسی را که خواهرت اتو کشیده بود به تن کردی و پوتینی را که برادرت واکس زده بود به پا..

به وسعت خورشید به جنگ با شب رفتی و وقتی بر زمین چکیدی آسمان سر تعظیم فرود آورد..

.....

نامت را بر روی همه مردان عالم گذاشته اند..

اما...

دیروز که از سفر آمدی نه مادرت بود نه خواهرت که برایت اشک بریزند..

برادرت هم نبود تا پدرت را در آغوش بگیرد و تسلای دردش باشد..

تنها من بودم و تو!

.....

خوب می دانم آنگاه که نگاهت به نگاهم افتاد، به اندازه غروب جمعه ای پائیزی دل تنگ شدی و هزاران سئوال در سینه ات تپید..

دیروز که رفتم باید می رفتم تا امروز باشد..

اما امروز که برگشتم دیگر خیابانهای شهر، رنگ و بوی احساس نمی دهند و معبد شهوت شده اند!

از چشمان مردم دیگر محبت نمی جوشد و جولانگاه شیطان شده اند!

جیب ها خالی از سکه های صفا شده اند و لبریز از سکه های ریا..

تن ها بوی تند نفاق می دهند!

براستی چرا؟؟

تو می پرسیدی و من در نگاهت می سوختم و جوابی برای سئوالهایت نداشتم..

فقط سر در گریبان کردم و گفتم به تشییع جنازه ام خوش آمدی، ای شهید!

پ ن ۱: ضمن عرض سلام و ادب به همه شما دوستان و همسنگران عزیز، هفته دفاع مقدس رو تبریک و تهنیت عرض می کنم..

پ ن ۲: عصر روز پنجشنبه مورخه ۳۱/۶/۹۰ شش تن از شهدای گمنامی که در منطقه عملیاتی فاو به درجه رفیع شهادت نائل شده بودند، در شهر شهید پرور -خرم آباد- تشییع شدند..
این قطعه ادبی، دل نوشته ایست که پس از تشییع پیکر پاک و آسمانیشان نگارش شده که با یکی دو روز وقفه خدمت شما عزیران ارائه می گردد..

پ ن ۳: بیاد همه آن هایی که رفتند، تا ما امروز در آرامش و امنیت باشیم صلوات..

سید تنها ست

کيه که بيانات حضرت آقا را عمل کند؟
بيخود نيست که ميگن "اين سيد تنهاست"

خوب چطور ميشود عملا مسئولان را امر به معروف و نهي از منکر کرد؟
به عمل کار برآيد به سخنراني نيست
بايد به فکر نون بود که خربزه آب است
با حلوا حلوا دهن شيرين نمي شود
متاسفانه يک فرهنگ انتقاد ناپذيري در مسئولين هست و دروغ گفتن و تهمت زدن و آمار و اطلاعات غيرواقعي دادن عادي شده و اگر کسي با آنها در بيفتد اول سعي مي کنن يه جا مشغولش کنن که سرش را بکنه توي آخور و بخوره و ساکت بشه. يا اگر نشد سريعا يک نقطه ضعف در شخص يا خانواده وي پيدا مي کنند و شخص منتقد را به راحتي تکفير و ترور شخصيتي و نابود مي کنند.
البته مسئولان دو دسته هستند: دلسوزان اسلام و دلسوزان خود. که دسته دوم يا افراد نفوذي و غير خودي هستند که بصورت پنهان قصد براندازي دارند و بازيچه استکبار هستند يا خودي هايي که در طول زمان گرفتار دنياطلبي شده اند و به دنبال منافع دنيوي هستند به جاي منافع اسلام.
متاسفانه مسئولين سپاه هم درگير کارهاي اقتصادي زيادي شده اند و الان حجم بسيار زيادي از پروژه هاي اقتصادي را در دست گرفته اند و فسادهاي اقتصادي هم در آنها زياد شده. و شرکتهاي خصوصي همه دنبال اين هستن که التماس سپاه را بکنن تا شايد يه ذره پروژه بگيرن و سپاه هم هر وقت دلش خواست پول آنها را با تاخير مي دهد.

مسلما هر کسي نمي تواند اين کار امر به معروف و نهي از منکر مسئولين را انحام دهد. چه بسا مثل آب خوردن سرش را زير آب کنن.

به عنوان مثال اين شخص روحاني را که در اعتراض به عدم پيگيري مفاسد اقتصادي در حرم شاه عبدالعظيم (ع) مدتي متحصن بود و حتي مدتي هم به زندان انداختنش و از زندان بيرون آمد (ظاهرا رهبر ايشان را از زندان بيرون آوردند و به ايشان گقتند اجرکم عندالله يا همچين عبارتي) و ايشان دوباره به تحصن خود ادامه دادند و چندين بار هم افراد ناشناسي ايشان را تهديد و اذيت کردند.
خوب عاقبت ايشان چه شد؟ ايشان الان کجاست؟
بنده چند وقت پيش به حرم شاه عبد العظيم (ع) رفتم از ايشان پرس و جو کردم گقتند چند وقتي است که پيدايش نيست و خبري ازش نداريم.

اگر حرکتها اينطوري باشد به نتيجه نمي رسد.
بهترين کار بصورت گروهي تحت قالب يک گروه فشار بسيار گسترده در سراسر کشور است که متشکل از تعداد زيادي رسانه ها سايتها راديوها بسيجها و خلاصه بصورت شبکه اي. در اينصورت مي توان انتظار تاثير داشت. والا بصورت پراکنده و در سطح کوچک تاثير نخواهد داشت يا تاثير کوچک خواهد داشت.

مردم متاسفانه نسبت به رفتار مسئولان بي تفاوت شده اند و واکنش نشان نمي دهند.
اگر مردم بصورت يک شبکه سازماندهي شده در سراسر کشور نسبت به وقايع حساس باشند و تحت يک مديريت کاملا اسلامي که هيچ تعارفي با هيچکس نداشته باشد و از هيچ چيز جز خدا (مثل حقوق بشر و فشار رسانه هاي و شبکه هاي ماهواره اي و سازمان ملل و علاقه به فرزندان و ....) نترسد مسئولان جرات نمي کنند مثل آب خوردن دروغ بگويند و هر کاري دلشان مي خواد بکنند.

البته به شرطي که مديريت اين شبکه به دست خود مسئولان نيفتد و کاملا مردمي و کاملا اسلامي و بدون هيچ انگيزه و منافع دنيوي باشد و بعد از مدتي به عنوان يک ابزار سياسي براي پيش برد اهداف دنيوي گروهي خاص ازش سوء استفاده نشه.

کداميک از مسئولين ايران يه اين سطح ايمان رسيده اند که بتوانند در مورد بچه خودشان همچين حرفي بزنند؟:
"در سال 59 وقتی سید حسین خمینی می رود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی می کند. مردم به او حمله می آورند و می خواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش می برد، بچه های کمیته جلوی او را می گیرند می برندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس می گیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند. آقای اشراقی به دفتر می آید و از طریق آقای رحمانی که بعدها نماینده امام در نیروی انتظامی شدند، از طریق ایشان به بچه های کمیته پیغام می دهند. ولی بخش دوم پیام امام را آقای اشراقی نمی دهد و فقط می گوید امام گفته آقای سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود. وقتی ایشان پیش امام بر می گردد امام می پرسد شما دستور من را ابلاغ کردی. ایشان می گوید بله. امام گفت آقای اشراقی کامل ابلاغ کردی؟ آقای اشراقی که نمی توانسته دروغ بگوید می گوید نه من قسمت دومش را نگفتم. امام به آقای اشراقی می فرمایند بر می گردی مجدد تلفن می زنی و هر دو قسمت پیام من را می دهید. سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش زد با تیر او را بزنید"
متاسفانه آنچهشاهد آن هستيم اين است که آقازاده ها از مصونيت خاصي برخوردار هستند و مثل آب خوردن مي توانند وامهاي کلان بگيرند و از امتيازات ويژه استفاده کنند و مسئولين هم با راه انداختن شرکتهايي به نام بچه هايشان پروژه هاي و طرحهاي دولتي را به سمت شرکتهاي آقازاده هايشان پاس مي دهند و به همديگر نان قرض مي دهند.
در همچين وضعيتي که به فکر اسلام خواهد بود؟ و اسلام خلاصه خواهد شد در حقه هاي شرعي.
به قول احمدي نژاد:
يک جا را که دست ميزاريم از هزار جا صدا در مياد.

همش شده سفارش. آقا فلاني پسر فلاني است کارش را راه بندازيد. البته فلاني چون خودش مسئول است و نمي تواند وارد کارهاي اقتصادي بشه به اسم پسرش کار مي کنه و هر جا لازم باشه سفارشش را مي کند و به هم نان قرض مي دهند تا در موقعي که آن يکي کمکي لازم داشت اين کار آن را راه بيندازد.
يعني مسئوليت و اختيارات قانوني شده ابزاري براي نان قرض دادن و تجارت کردن.
اين کار اون را راه ميندازه . اون در انتخابات از اين حمايت مي کنه و براش پوستر چاپ ميکنه. اين پسر اون را از بازداشت در مياره.اون براي اين وام جور ميکنه. اين براي اون مجوز رديف ميکنه. اون براي اين زمين کشاورزي مفت را تبديل مي کنه به زمين تجاري متري خداد تومان تا بسازه و بفروشه. اين براي اون قانون تو مجلس تصويب ميکنه که بتونه راحت واردات کنه. اين به قاچاق اون کاري نداره در عوض اون کار اين را راه ميندازه.و الي آخر. همه از وضعيت فعلي راضيند و هرکدام سرشان را در يک آخور کرده اند و مشغولند. مردم هم که ساکتند.
اسلام و حجاب و معروف و منکر هم که ولش کن فعلا. ايشالا امام زمان (ع) مياد درست ميکنه.

البته مسئولين خوب هم هست و اين شامل همه نيست و هدف هم سياه نمايي نيست. ولي نميشود واقعيتها را نديد. ولي مسئولان خوب در اين سيستم چه کار مي توانند بکنند؟ تا حرف بزنن بيرونشان مي کنند و تخريبشان مي کنند.

الناس علي دين امرائهم