وداع تلخ ( قسمت دوم و آخرین قسمت )

صبح فرارسید و دلتنگی مان برای حرف های شیرین او و مادرش ثانیه به ثانیه بیشتر می شد اما وعده دیدارمان غروب در گلزار شهدا بود .

رأس ساعت 4 بعدازظهر در گلزار شهدا حاضر شدیم گلزار شلوغ بود ؛ هر کس در کنار عزیزش نشسته و نجواهایی که برخواسته از سالها دوری و دلتنگی بود با نگاه های عمیق و دانه های سفید رنگی که ریزششان هر لحظه بیشتر می شد نشان می داد .

                                                            

                                                             

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

نرم نرمك می رسد اينك بهار....


بار ديگر بهار ، با زمزمه ی شور و شعف از راه رسيد .

زمين جان تازه ای گرفت ؛ سرود شادی سر داد و زندگی طراوتی دوباره يافت .

اين روزها ، شكوفه ها آيات حيات را تلاوت می كنند و نسيم سحر ، سبزه های نو رسته را نوازش می نمايد ؛ گيسوان طلايی خورشيد بر شانه های ستبر زمين آويخته می شود و گرمای مهر بر شاخه ها می ريزد .

از امام صادق ( ع ) روايت است كه : " نوروز ، روزی است كه در آن قائم ما اهل بيت ظاهر می شود و خداوند او را ظفر خواهد داد . هيچ نوروزی نمی آيد مگر آنكه ما اميد فرج داريم . "

و اما اينك با توجه به تحریم های فشرده بدخواهان ایران ، همگام با كبوتر های در بند فلسطین اشغالی و سوریه ، چشم انتظار آن بهار و نوروزی هستيم كه با نسيم بصيرت و معرفت ، ابرهای ظلم و استكبار جهانی را بزداييم و با تابش خورشيد حقيقی عالم بشيريت ، قنديل های ترك خورده ی كفر و جور را فرو ريزيم .

اينجانب با تبريك سال جديد ، از خداوند متعال سال خوب و با نشاطی را برايتان آرزومندم و اميدوارم در سايه الطاف الهی در تمامی عرصه های زندگی بخصوص در راه كسب علم و دانش و معرفت هم چون احمدی روشن ها ، رضايی نژادها و جنگی زهی ها عمل نماييد و همواره موفق و مؤيد باشد .

                             هر روزتان نوروز                         نوروزتان  پيروز